سلام..
موقعی که خواستی از کسی جدا شی یادت نره بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدافظ....شاید طرف مقابل ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر از این است که منتظر بمونه..
اون نگفت واسه همیشه خداحافظ گفت دیگه من و نمیخواد و دوسم نداره و حاضر نیست دیگه اسممو بیاره ..
حتی من نتونستم خداحافظی کنم باهاش ..
حالا منتظرم که برگرده ... نمیدونم یه حسی میگه بر میگرده ..
مثل همون حسی که اون شب تو قطار،شب برگشتمون به تهران اومد سراغم که به پرستو و بهار و مرضیه و محدثه گفتم برسم تهران ایمان باهام تموم میکنه ..
آشفته بودم اون شب .. آهنگ گوش میدادمو بغض میکردمو گریه میکردم ..
دلم از کاراش گرفته بود .. دلم از اینکه باهام بد حرف میزد گرفته بود .. از این که وقتی مشهد بودم حتی 1 زنگ خشک و خال بهم نزد گرفته بود ..از اینکهه دوستامو میدیدم هر دقیقه bfهاشون زنگ میزدن و اس میدادن ..از همه چیز دلم گرفته بود .. خیلی ..
به امام رضا گفتم هر چی تو میدونیو خدامون ..اگه قسمته که هیچی اگه قسمت نیست تورو جون مادرت خانوم فاطمه صبرشو بهم بده...
حالا هم همه چیزو سپردم دست خدا ..
خـــــــــــــــــــــــدایـــــــــــــــــا هرچیز صلاحه...
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ وقلب کوچیک من?..دوست دارم
از هیاهوی واژه ها خسته ام
من سکوتم را
از اوراق سپید آموخته ام.
آیا سکوت
روشن ترین, واژه ها نیست؟
...همیشه در خلوت
مرگ را مجسم دیده ام
آیا مرگ
خونسرد ترین, واژه ها نیست؟
تا چشم گشودم
از چشم زندگی افتادم.
شبی- شاید امشب-
زیر نور یک واژه خواهم نشست
و هم زمان
پایان آخرین برگ خاطراتم
خواهم نوشت:
پایان?
9/12/89 23:35
موضوع مطلب :